ساری,گاه نوشته های محمود زارع:مهمترین چالش در این بحث برای اذهان ورز داده نشده با بحث دخالت زمان در اینگونه مباحث است. فی المثل در معنی و مفهوم قدیم , اینطور نباید تصور کرد که قدیم یعنی قبل از زمان! در صورتی که قدیم بیشتر بدین معنی و مفهوم است که یعنی « نبوده که نبوده » یعنی « نمیشود که نباشد » . نبودن پیش از آن معنی ندارد. اما حادث همیشه بعد از نیستی بوجود آمده است یعنی که قدیم نیست !
یک سوال مهم اینست که چگونه یک آدم که حادث است میتواند از قدیم بحث کند و مهمتر آنکه قدیم را بفهمد؟!
... لابد یک نسبتی با قدم و قدیم دارد ؛ حتما بهره ای از قدیم در ساختار روحی و ماهوی وی وجود دارد که میتواند از آن بحث و چون و چرا کند !
آنچه که ظاهرتر از همه میتوان آنرا نماد و سمبل حدوث دانست همین یک بعد از وجود انسان است که مربوط به تن است. پس تن حادث محض است اما آیا میتوان گفت که بغیر از تن ( نفس و ... ) قدیم هستند؟!
باید بیشتر تامّل کرد! خود نفس را اکثریت حکما حادث میدانند اما اگر انسان را بجای آنکه به تن و روح یا تن و نفس تقسیم کنیم به ظاهر و باطن تقسیم کنیم شاید بسهولت بتوان پذیرفت که ظاهر در حیطه حدوث است و باطن در حیطه امر قدیم ! ...
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: حادث، قدیم، حال، آینده، گذشته، ظاهر، باطن،
- لینکهای مرتبط: کشکول تامّل! (03) ، کشکول تامّل! (02) ، کشکول تامّل! (01) ، شب و راز شب و شب پیمایی ( و خاطراتی از دوران نوجوانی ) ، سفرنامه های بی نام ... ! (02) ،
-

تغییرات اجتماعی، در سیر تاریخی، در همه ابعاد، امری طبیعی بنظر میرسد ولی زمانی میتوان از آن به تغییرات اجتماعی طبیعی نام برد كه همه یا قاطبه مردم را شامل شود؛ ولی این پدیده ای كه اینجانب قصد تشریح آنرا دارم، در واقع بهتر بود كه از آن، بعنوان یك بیماری، یا یك آفت، برای یك طبقه خاصی از بدنه این اجتماع نام برد.
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.