
بعد از 70 سال عبادت ، روزی خدا به فرشتگانش گفت: امشب برای او طعام نبرید، بگذارید امتحانش کنیم آن شب عابد هر چه منتظر غذا شد، خبری نشد، تا جایی که گرسنگی بر او غالب شد. طاقتش تمام شد و از کوه پایین آمد و به خانه آتش پرستی که در دامنه کوه منزل داشت رفت و از او طلب نان کرد، آتش پرست سه قرص نان به او داد و او بسمت عبادتگاه خود حرکت کرد.
سگ نگهبان خانه آتش پرست به دنبال او راه افتاد، جلوی راه او را گرفت...
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: عابد، سگ، حیاء، وفا، طلب، معرفت، بی حیا،
- لینکهای مرتبط: پل و پول (و رابطه مستقیم بین این و آن در دنیا و آخرت) ، زود قضاوت نکن ! ، رفیقان نیمه راه ، ریزش بینش (با دوست بخور ...) ، حشر صفت از لابلای دفترچه های یادداشت ، بازار مکافات و داس دهر ، رخصت شرط رفعت است ... ، هنر عبودیت در عین احتیاج به خلق ، برگی از دفتر چکیده اندیشه های بابا محمود (بهار90) ، سکون مفلس یا حصار روئین افلاس ، خفت طمع ! عزیز باش ، توبه مقبول ، عقوبت قضاوت ، اوصاف انصاف ، نفع سکوت یا سکوت و سیاست ،
-