روزى حكایت كرد كه : مرا در سر من راءى آشنایى بود از اهل آنجا كه هرگاه به زیارت آمدمى به خانه او رفتمى . وقتى آمدم آن شخص را رنجور و نحیف و زار و مریض دیدم چندان كه مشرف به موت بود. از سبب نا خوشى استفسار كردم .
گفت : چندى قبل از این , قافله اى از تبریز به جهت زیارت به اینجا مشرف شدند و من - چنانكه عادت خدام این قباب و اهل سر من راءى هست - به ملاحظه قافله رفتم كه مشترى به جهت خود گرفته و استادى آن زائر را در زیارت كرده ، از او منتفع شوم .
در میان قافله جوانى را دیدم در زى ارباب صلاح و نیكان ، در نهایت صفا و طراوت با جامه هاى نیكو. برخاست و كنار دجله غسلى بجا آورد و جامه هاى تازه پوشید. آنگاه در نهایت خضوع و خشوع روانه روضه متبركه شد. با خود گفتم :
از این جوان مى توان بسیار منتفع شد، پس دنباله او را گرفته رفتم . دیدم داخل صحن مقدس عسكریین شد، و در رواق ایستاده كتابى در دست دارد. و مشغول خواندن دعاى اذن دخول شد در غایت آنچه از خضوع متصور مى شد، و اشك از دو چشم او جارى بود. به نزد او آمدم گوشه رداى او را گرفته گفتم :
مى خواهم به جهت تو زیارتنامه بخوانم . او دست به كیسه كرد و یك دانه اشرفى به كف من گذارده ، اشاره كرد كه : برو، و تو را با من رجوعى نباشد.
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: زائر، زیارتنامه خوان، سرداب مقدس، سر من رآی، سامرا، ملا احمد نراقى، شیخ محمد جعفر نجفى،
- لینکهای مرتبط: مکافات عمل ( پاداش ترحم به سگ ) ، مکافات عمل (حكومت پاداش انفاق) ،
-
سید على نامى بود كه سابق بر این از جانب وزیر بغداد حاكم سر من راى بود (حقیر او را در سنه 1205 كه مشرف شده بودم دیده بودم ) گفت :
او از زوار عجم وجهى - كه هر سرى یك ریال بود - مى گرفت ، و ایشان را رخصت زیارت و دخول در روضه مى داد. و به جهت امتیاز وجه دادگان و ندادگان مهرى براى ساق پاى داشت . هر كه وجه داده بود مى زد، تا به جهت دفعات دیگر كه داخل روضه مى شوند نشان باشد.
روزى بر در صحن مقدس نشسته بود و سه نفر ملازم او هم ایستاده ، و چوبى بلند در پیش خود نهاده بودند و قافله زوارى از عجم وارد شده بود. پاى هر یك را مهر مى كرد و وجه را مى گرفت . و رخصت دخول مى داد.
جوانى از اخیار عجم آمد، و زن او نیز همراه بود، و از جمله اهل شرف و ناموس و حیا و جمال بود. آن جوان دو ریال داد. سید على ساق پاى آن جوان را مهر كرد و گفت : آن زن نیز بیاید تا ساق پاى او را نیز مهر كنم .
آن جوان گفت : هر دفعه این زن مى آید و یك ریال نمى دهد، مى گذرد، این فضیحت ضرور نیست .
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: سر من راى، سیدعلی، سامرا، عجم، مکافات عمل، سزا، جزا،
- لینکهای مرتبط: مکافات عمل ( پاداش ترحم به سگ ) ، مکافات عمل (حكومت پاداش انفاق) ، مکافات عمل (پاداش ایمان کربلایی کریمی) ، دجّـــــال ( 3 ) ،
-