جواب:
یكى دیگر از شبهاتى كه در اثر عدم توجه به معیارهاى ارزشى قرآن كریم مطرح مى شود. و در اثر رسوخ فرهنگ جاهلى و غربى در ذهن ها و بیانها، بر آن تكیه مى شود مسأله تفاوت دیه و ارث زن و مرد است.

باید در جواب گفت: مگر ارزش انسان به بهاى بدنى اوست تا امتیاز را در دیه ها ارزیابى كنیم؟
براى ارزیابى انسان در اسلام دیه معیار نیست، تا مابه التفاوت زن و مرد را در دیه جستجو كنیم. دیه صرفاً یك امر اقتصادى است همچنان كه در شریعت براى سگ - اگر جزو كلاب هراش نباشد - دیه تعیین شده است، براى تن انسان نیز دیه تعیین شده است.
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
جواب:

آن شخص كه از تربیتشدگان مكتب امامت بود، عرض كرد: آری
آن حضرت پرسیدند: چرا؟
عرض كرد: برای آن كه به قرائت سوره محبوب خود، "قل هو الله أحد" بپردازم(١).
امام كاظم (علیهالسلام) پس از لحظهای سكوت فرمودند: "یا حفص! من مات من أولیائنا و شیعتنا ولم یُحسن القرآن عُلّم فى قبره لیرفع الله به من درجته فإن درجات الجنة علی قدر آیات القرآن یقال له: اقرأ وارق. فیقرأ ثم یرقی"؛
اگر از شیعیان ما، كسی قرآن را به خوبی فرا نگرفته باشد (چون به حقیقت آن ایمان دارد) در جهان برزخ، قرآن به او تعلیم داده میشود تا خدای سبحان با معرفت قرآن بر درجات او بیفزاید؛ زیرا درجات قرآن به اندازه آیات قرآن است.
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: برزخ، سیر تكاملی، قرائت سوره، انسان، موسی بن جعفر (علیهالسلام)، آیات، درجات بهشت،
- لینکهای مرتبط: چرایی ضرورت تفسیر قرآن کریم ، آیا تفسیر قرآن ممكن است؟ ، شاید خدا ؟! ، مباحث قرآنی رمضان (01) ، مباحث قرآنی رمضان (05) ، مباحث قرآنی رمضان (08) ، مباحث قرآنی رمضان (11) ، خیر در نیوشیدن است ، نظری به سوره مبارکه ناس ،
-

البته در همین راستا میشه همین بحث آزادی را به درونی و بیرونی هم تقسیم کرد اما قبل از هر چیز شما باید بدانید که از آزادی چه موجودی صحبت میکنید ... وقتی بحث انسان بمیان می آید بعنوان موضوع آزادی لامحاله بایست از انسان پیشتر و جلوتر تعریفی داشته باشیم ...
آزادی بعنوان یک واقعیت را شما نمیتوانید در حوزه خواستن و مطالبات سیاسی اجتماعی خویش قرار بدهید بلکه این آزادی همراه با زادن تو و در معیت با تو باین دنیا پا میگذارد که نه خواستنی هست و نه اینکه از کسی انتظار دارید آنرا بشما اعطاء کند ؛ که در واقع آدمیزاده بصرف انسان بودنشان واجد آن هستند !
... شما اگر کمی به بحث اختیار متفطن بشوید بسهولت بیشتری میتوانید در این حوزه اندیشه و تامل کنید ... شاید بشود گفت که در مراحل بروز و ظهور این آزادی امکانی هر چند جزیی از سوی نیروهای واقعا ضد بشر ممانعتهایی صورت پذیرد اما خوشبختانه این آزادی همچنان در هر کجا که باشی بصرف انسان بودنت وجود داشته و دارد ...
این آزادی تحت هیچ شرائطی در هیچ مرامی قابل سلب نیست و نباید هم باشد الا آنکه بخواهی از قانون جنگل در یک اجتماعی که وحوش تشکیل میدهند و ددان بر آن حکم میرانند پیروی بشود ... اما چون در حوزه اختیار خود آدمیزاده قرار دارد , در اعمال آن و حتی اختیار ؛ سلب شدنی و از سوی خود فرد سلب آن ممکن میباشد هر چند که مجاز نباشد . با اینهمه چنین آزادی یی , منفک از آدمیزاده نیست ...
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: آزادی، دین، حق، اختیار، انسان، فطرت،
- لینکهای مرتبط: (خطورات)حکمت سرپرستی و توانایی ، (خطورات) محرم و نامحرم ، ارزشهای آزادی (!) ، شیوه برخورد با مردم در حکومت علوی (15) ،
-
نان مردم مقدمتر است از هر چیز دیگر
زآنكه قوت نان ستون جان بود
چون بنادر گشت مستغنی زنان
طالب نام است و مدح شاعران

بحث جالبی است ؛ بهرحال تحقیق و نظریه ای درخور توجه میباشد. بویژه ؛ اصل موضوع این نظریه جدای از آنكه ما به صحت و درستی درجه بندی آنها كاری داشته باشیم؛ از اهمیت بالائی برخوردار می باشد .
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: سلسله مراتب نیازهای انسان، محمود زارع، مولوی، انسان،
- لینکهای مرتبط: چه چیزی را بعد از چه چیز می خواهیم؟ ،
-
آدمیزاده در دنیا مبتلا به رنج انواع خواستن, درد داشتن و نداشتن و همچنین در غم رسیدن یا نرسیدن انواع آمال و امیالست.
گفته اند اطفال بزحمت درس و رنج امتحان , جوان هم بدرد شهوت و عشق دنیایی سرگرانست.
پیران با دردهای بی درمان و بدگمانیهای کماکان در الم باشند ...
پدر از گستاخی فرزند نگران و فرزند هم از افکار پوسیده پدر در فغان ...
مجرم در هراس دادستان و قاضی هم ناظر بر حال تبهکاران تازه اگر خودش از آنان نباشد !
هنرمند گرفتار حسادت همکاران ...
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: رنج، انسان، قرآن، خلق، خالق، مشقت، شدت،
- لینکهای مرتبط: (خطورات) حکمت رنج ، معیار جوانمردی و فرومایگی انسان ! ، انسان برای بقاء خلق شد نه فنا ، انسان کیست ؟! ، مرگ بر انسان ...! ، انسان کم نیست ... ! ، انسان خوب و با انصاف ،
-
آنکه فریب میخورد حیوانست
شخصی که نه فریب دهد و نه فریب خورد انسان است
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: حیوان، شیطان، انسان، فریب، حکمت، آدم، انسانیت،
- لینکهای مرتبط: وجدان صدای خداست ... ! ، سیمای افشاگــــر ... ! ،
-
مشخصات :
# فرمت: PDF
# حجم و تعداد صفحات: کمتر از سه مگابایت و 16 صفحه
( Download )
اقدام شده بوسیله گاهنوشتهای محمود زارع
میترا
تاریخ نشر قبلی در وبلاگ : سه شنبه 23 فروردین 1390
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
... جناب آقای ... در پیشتر از این هم مطرح کرده بودیم که شناخت آنجایی اتفاق می افتد که سنخیتی بین شناسنده و مورد شناسا موجود باشه . اگر چیزی با بشر سنخیتی نداشته باشد, و یعنی تحت هیچ شرائطی در ما راه ندارد , این چیز یا همان موردی که باید مورد شناسایی آدمیزاده قرار بگیرد فی الواقع غیر قابل شناخت برای آدمی است ...
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: بینونت، خالق، خلق، الله، انسان، مبارک، احسن الخالقین،
- لینکهای مرتبط: شهد الله أنه لا إله إلا هو والملائكة وأولو العلم ، سفرنامه های بی نام ... ! (02) ، خلقت خدا کامل است ، از برای دیده بینا کنند ... ، سفرنامه های بی نام ... ! (01) ،
-
اما بعد، چنین گوید اضعف ضعفا و خادم فقرا، عزیز بن محمّد النسفی، که جماعت درویشان- کثّرهم اللّه- ازین بیچاره درخواست کردند که میباید که در بیان لوح و قلم و دوات رسالهئی جمع کنید. درخواست ایشان را اجابت کردم و ازخداوند تعالی مدد و یاری خواستم تا از خطا و زلل نگاه دارد «انّه علی ما یشاء قدیر و بالاجابة جدیر».
در بیان دوات
بدان که عالم جبروت یک عالم است، امّا این یک عالم را باضافت و اعتبارات بأسامی مختلفه ذکر کرده اند؛ و غرض ما درین موضع بیان اسامی جبروت نیست.
ای درویش! ماهیّات محسوسات و معقولات و مفردات و مرکّبات و جواهر واعراض جمله در عالم جبروت بودند، امّا جمله پوشیده و مجمل بودند، و نیز از یکدیگر جدانگشته بودند. و ازین جهت عالم جبروت را دوات میگویند، و چنانکه عالم کبیر دوات دارد، عالم صغیر هم دوات دارد؛ و دوات عالم صغیر نطفه است، از جهت آن که هر چه درعالم صغیر موجود شد، آن جمله در نطفه موجود بودند، امّا جمله پوشیده و مجمل بودند، و از یکدیگر جدا نگشته بودند. و ازین جهت نطفه را دوات عالم صغیر میگویند.
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: انسان، انسان کامل، ملکوت، جبروت، عزیزالله نسفی، الله، ملک،
- لینکهای مرتبط: انسان کامل ( 15) ،
-
ای درویش! باشد که درین رساله بحث ملک و ملکوت و جبروت تمام شود.
در بیان وحدت
بدان که ملک عالم اضداد است، و ملکوت عالم ترتّب، و جبروت عالم وحدت، و در عالم جبروت ترتّب و اضداد نبود، از جهت آن که عالم جبروت عالم وحدت بود، همه داشت و هیچ نداشت.
ای درویش! مرتبۀ ذات چنین باشد، همه دارد و هیچ ندارد، عالم جبروت پاک، و صافی و ساده و بی نقش است، نام و نشان ندارد و شکل و صورت ندارد. و در عالم ملکوت ترتّب پیدا آمد ونام و نشان ظاهر شد، یعنی اسامی عقول و نفوس و طبایع پیدا آمدند، و مراتب کرّوبیان و روحانیان ظاهر شدند. و در عالم ملک اضداد پیدا آمدند و آتش و آب و خاک و پار و امسال و سال آینده و دی و امروز و فردا ظاهر گشتند.
ای درویش! در عالم جبروت شهد و حنظل یک طعام دارند، تریاق و زهر در یک ظرف پرورش مییابند، باز و مرغ بهم زندگانی میکنند، گرگ و گوسفند بهم میباشند، روز و شب، و نور و ظلمت یک رنگ دارند، ازل وابد و دی و فردا همخانه اند، ابلیس را بآدم دشمنی نیست، و نمرود و ابراهیم بصلح اند، فرعون را با موسی جنگ نیست.
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: انسان، انسان کامل، ملکوت، جبروت، عزیزالله نسفی، الله، ملک،
- لینکهای مرتبط: انسان کامل ( 14) ،
-

در بیان عالم جبروت و صفات ماهیّت
بدان که ملک عالم شهادت است، و ملکوت عالم غیب است، و جبروت عالم غیب غیب است؛ یعنی ملک عالم حسی است، و ملکوت عالم عقلی است، و جبروت عالم فطرت است، و عالم فطرت عالم فراخ است و در وی خلقان بسیار اند، و آن خلقان اصل موجودات و تخم موجودات اند. و آن خلقان چنانکه هستند، هستند، هرگز از حال خود نگشتند و نخواهند گشت.
ای درویش! فطیر چیزی را گویند که بی مایه باشد. عالم ملک و عالم ملکوت مایه دارند، از جهت آن که از عالم جبروت پیدا آمدند، و عالم جبروت مایه ندارد از جهت آن که جبروت مبدأ کل است، و بالای وی چیزی دیگر نیست، و عظمت و بزرگی عالم جبروت در فهم هیچ کس نگنجد. عالمی است نامحدود و نامتناهی و بحری است بی پایان و بی کران. عالم ملک باین عظمت در جنب عالم ملکوت مانند قطره و بحراست، و عالم ملکوت باین عظمت در جنب عالم جبروت مانند قطره و بحر است، و عالم جبروت باین عظمت پر از خلقان است و آن خلقان بی حساب و بی شماراند، و آن خلقان را خبر نیست که بغیر زمین و آسمان ایشان زمینی و آسمانی دیگر هست؛ و آن خلقان را خبر نیست که درین زمین آدم و ابلیس بوده است و آن خلقان را خبر نیست که کسی عصیان خدای تعالی تواند کرد.
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: انسان، انسان کامل، ملکوت، جبروت، عزیزالله نسفی، الله، نور، ظلمت،
- لینکهای مرتبط: انسان کامل ( 13) ،
-
بسم اللّه الرحمن الرحیم

ای درویش! قاعده وقانون سخنان آن جلد اوّل دیگر بود و قاعده و قانون سخنان این جلد دوم دیگر است. هر یک از طوری اند، دور از یک دیگراند.
در بیان عالم
بدان- اعزّک اللّه فی الدارین- که عالم اسم جواهر و اعراض است. مجموع جواهر و اعراض را عالم گویند. و هر نوعی از انواع جواهر و اعراض را هم عالم گویند. چون معنی عالم را دانستی، اکنون بدان که عالم که موجود است وجودی خارجی دارد در قسمت اول بر دو قسم است: عالم ملک و عالم ملکوت، یعنی عالم محسوس و عالم معقول، امّا این دو عالم را باضافات و اعتبارات باسامی مختلفه ذکر کرده اند، عالم ملک و عالم ملکوت، عالم خلق و عالم امر، عالم شهادت و عالم غیب، عالم ظلمانی و عالم نورانی، عالم محسوس و عالم معقول، و مانند این گفته اند و مراد ازین جمله همین دو عالم بیش نیست، یعنی عالم ملک و عالم ملکوت.
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: انسان، انسان کامل، ملکوت، جبروت، عزیزالله نسفی، الله، نور، ظلمت،
- لینکهای مرتبط: انسان کامل ( 12) ،
-
بسم اللّه الرحمن الرحیم

امّا بعد، چنین گوید اضعف ضعفا و خادم فقرا، عزیزبن محمّد النسفی، که جماعت درویشان- کثّرهم اللّه- ازین بیچاره درخواست کردند که میباید که رساله ئی جمع کنید، و بیان کنید که عالم کبیر کدام است و عالم صغیر نسخه و نمودار از عالم کبیر، چون است، که چندین گاه است که ما میشنویم که هر چه در عالم کبیر هست در عالم صغیر هست. درخواست ایشان را اجابت کردم و از خدای تعالی مدد و یاری خواستم تا از خطا و زلل نگاه دارد « انه علی ما یشاء قدیر و بالاجابة جدیر».
در بیان عالم کبیر و عالم صغیر
بدان - اعزک اللّه فی الدارین- که خداوند تعالی چون موجودات را بیافرید، عالمش نام کرد، از جهت آن که موجودات علامت است بر وجود او و بر وجود علم و ارادت و قدرت او.
ای درویش! موجودات از وجهی علامت است، و از وجهی نامه است. ازین وجه که علامت است، عالمش نام کرد، و ازین وجه که نامه است، کتابش نام نهاد. آنگاه فرمود که هر که این کتاب را بخواند، مرا و علم، و ارادت، و قدرت مرا بشناسد. در آن وقت خوانندگان ملائکه بودند، و خوانندگان بغایت خرد بودند، و کتاب بغایت بزرگ بود. نظر خوانندگان بکنارهای کتاب و بتمامت اوراق او نمیتوانست رسید. از جهت عجز خوانندگان، بدید نسخه ئی ازین عالم باز گرفت و مختصری ازین کتاب باز نوشت و آن اوّل را عالم کبیر نام نهاد، و آن دوم را عالم صغیر نام کرد و آن اول را کتاب بزرگ نام نهاد، و آن دوم را کتاب خرد نام کرد. و هر چه دران کتاب بزرگ بود، درین کتاب خرد بنوشت بی زیادت و نقصان تا هر که این کتاب خرد را بخواند، آن بزرگ را خوانده باشد. آنگاه خلیفۀ خود را بخلافت باین عالم صغیر فرستاد، و خلیفۀ خدای عقل است. چون عقل درین عالم صغیر بخلافت بنشست، جملۀ ملائکۀ عالم صغیر عقل را سجده کردند، الا وهم که سجده نکرد و ابا کرد، همچنین چون آدم در عالم کبیر بخلافت بنشست، جمله ملائکه آدم را سجده کردند الا ابلیس که سجده نکرد و ابا کرد.
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: انسان، انسان کامل، عقل، خلیفه، ملک، جبرئیل، عرش،
- لینکهای مرتبط: انسان کامل ( 10) ،
-

ای درویش! این شش چیز عام بود در حق جمله مسلمانان، و این درجۀ عوامّ است. پس هر که میخواهد که ازدرجۀ عوامّ بدرجۀ خواصّ برسد، باید که عمل خواصّ پیش گیرد، و عمل خواصّ سلوک است یا بطریق تحصیل و تکرار، یا بطریق مجاهده و اذکار. و ما درین رساله طریق مجاهده و اذکار بیان خواهیم کرد.
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: انسان، عرفان، روح، انسان ناقص، رساله عرفانی، مراتب روح، مراحل کمال،
- لینکهای مرتبط: انسان کامل ( 08) ،
-
بسم اللّه الرحمن الرحیم

اما بعد، چنین گوید اضعف ضعفا و خادم فقراء، عزیز بن محمّد النسفی، که جماعت درویشان- کثّرهم اللّه- از این بیچاره درخواست کردند که میباید که در سلوک رسالهای جمع کنید، و بیان کنید که سلوک چیست، و نیت سالک در سلوک چیست، و شرایط و ارکان سلوک چیست. درخواست ایشان را اجابت کردم و از خداوند تعالی مدد و یاری خواستم تا از خطا و زلل نگاه دارد. «انه علی ما یشاء قدیر و بالاجابة جدیر».
در بیان آنکه سلوک چیست
بدان- اعزّک اللّه فی الدارین- که سلوک در لغت عرب عبارت از رفتن است علی الاطلاق، یعنی رونده شاید که در عالم ظاهر سفر کند، و شاید که در عالم باطن سیر کند. و بنزدیک اهل تصوّف سلوک عبارت از رفتن مخصوص است، و آن سیر الی اللّه و سیر فی اللّه است.
ای درویش! پیش از ما مشایخ در سلوک کتاب بسیار جمع کردهاند، و در جملۀ این گفتهاند که سلوک سیر الی اللّه و سیر فی اللّه است، و این بیچاره در چند رساله این چنین هم گفته است که سلوک سیر الی اللّه و سیر فی اللّه است. اکنون درین رساله بعبارت دیگر چیزی میگوئیم.
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: انسان، انسان کامل، الله، خدا، علی، محمد، محمود، عرفان،
- لینکهای مرتبط: انسان کامل ( 07) ،
-
بسم اللّه الرحمن الرحیم

اما بعد، چنین گوید اضعف ضعفا و خادم فقراء، عزیز بن محمّد النسفی، که جماعت درویشان- کثّرهم اللّه- ازین بیچاره در خواست کردند که میباید که در مبداء و معاد بر قاعده و قانون اهل حکمت رساله ئی جمع کنید، در خواست ایشان را اجابت کردم و از خداوند تعالی مدد و یاری خواستم تا از خطا و زلل نگاه دارد «انّه علی ما یشاء قدیر و بالاجابة جدیر».
در بیان مبداء
بدان، اعزّک اللّه فی الدارین، که وجود از دو حال خالی نباشد، یا او را اوّل باشد یا نباشد. اگر نباشد، آن واجب الوجود لذاته است، و اگر باشد، آن ممکن الوجود لذاته است. و واجب الوجود لذاته خدای عالم است تعالی و تقدّس، و ممکن الوجود لذاته عالم خدای است. و این واجب الوجود لذاته که خدای عالم است، به نزدیک اهل حکمت موجب بالذات است، نه موجد مختار است. عقل اول از ذات او صادر شد، چنانکه شعاع آفتاب از قرص آفتاب، و چنانکه وجود معلول از وجود علّت. پس تا وجود علّت باشد وجود معلول هم باشد.
چون این مقدّمات معلوم کردی، اکنون بدان که اهل حکمت میگویند که از ذات باری تعالی و تقدّس یک جوهر بیش صادر نشد و نام آن جوهر عقل اوّل است. و عقل جوهری بسیط است و قابل تجزی و تقسیم نیست. پس از باری تعالی که احد حقیقی است احد حقیقی صادر شد، و آن عقل اوّل است.
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: انسان، انسان کامل، پیر، مرشد، دین، اسلام، روح،
- لینکهای مرتبط: انسان کامل ( 06) ،
-

ای درویش! اگر چنان بودی که این مراتب کسبی بودندی، هر کس که کسب زیادت کردی، مقام او عالیتر شدی. عارف بکسب بمقام ولی رسیدی، و ولی بکسب بمقام نبی رسید، و در جمله مقامات همچنین میدان، امّا این جمله کسبی نیستند، عطائی اند.
ای درویش! اینچنین که مراتب ارواح را دانستی که هر یک را مقام معلوم است، و از مقام معلوم خود در نمیتواند گذشت، اقوال و افعال ایشان را همچنین میدان. هر یک را مقامی و مقداری معلوم است و از آن در نتواند گذشت «وکلّ شیء عنده بمقدار» یعنی هر روحی که باین عالم آید و بر مرکب قالب سوار شود او را حدّی پیداست و مقامی معلوم است که چند در قالب باشد و چند نفس زند، و چه خورد، و چند خورد، و چه گوید و چند گوید، و چه کند، و چند کند، و چه آموزد و چند آموزد، و در جملۀ کارها همچنین میدان. و علم خدای تعالی در ازل باین جمله محیط است، یعنی خدای تعالی در ازل بکلّیات و جزؤیات عالَم عالِم است «وانّ اللّه قد احاط بکلّ شیء».
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: انسان، انسان کامل، پیر، مرشد، دین، اسلام، روح،
- لینکهای مرتبط: انسان کامل ( 05 ) ،
-
ساری,گاهنوشتهای محمود زارع:بدان که روح نباتی جوهر است و مکمّل و محرّک جسم است بالطبع، و روح حیوانی جوهر است و

ای درویش! روح انسانی حیّ و عالم و مرید وقادر و سمیع و بصیر و متکلّم است، ونه چنان است که از موضعی میبیند و ازموضعی دیگر میشنود و از موضعی دیگر میگوید چنانکه قالب که این چنین متجزّی و قابل قسمت باشد، و روح انسانی متجزّی و قابل قسمت نیست روح انسانی در وقت دانش همه داناست و در وقت دیدن همه بیناست و در وقت شنیدن همه شنواست و در وقت گفتن همه گویاست ودر همه صفات هم چنین میدان و بسایط هم چنین باشد.
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: انسان، روح، تکامل، عرفان، درویش، روان، سفر،
- لینکهای مرتبط: انسان کامل ( 02 ) ، انسان کامل ( 01 ) ،
-
ساری,گاهنوشتهای محمود زارع:بدان که سلوک عبارت از سیر است، وسیر الی اللّه باشد، و سیر فی اللّه باشد. سیر الی اللّه نهایت

ای درویش! اگرچه سالک هرگز هیچ هستی نداشت، امّا میپنداشت که مگردارد آن پندار برخیزد و بیقین بداند که هستی خداراست و بس. چون دانست و دید که هستی خدای راست، سیر الی اللّه تمام شد، اکنون ابتداء سیر فی اللّه است و سیر فی اللّه عبارت از آن است که سالک چون بهستی خدا هست شد و بخدا زنده و دانا و بینا و گویا و شنوا گشت، چندان دیگر سیر کند که اشیاء را کماهی و حکمت اشیاء را کماهی بتفصیل وبتحقیق بداند و ببیند چنانکه هیچ چیزی در ملک و ملکوت و جبروت بروی پوشیده نماند. بعضی گفتهاند که ممکن است که یک آدمی این همه بداند، و هیچ چیز نماند که نداند؛ و بعضی گفتهاند که ممکن نیست که یک آدمی این همه بداند، از جهت آن که عمر آدمی اندک است و علم و حکمت خدای بسیار است، و ازینجا گفتهاند که سیر فی اللّه نهایت ندارد.
ای درویش! چون معنی سلوک رادانستی، اکنون بدان که اهل حکمت گویند که از تو تا بخدای راه بطریق طول است، از جهت آنکه نسبت هر فردی از افراد موجودات با خدای همچنان است که نسبت هر مرتبهئی از مراتب درخت با تخم درخت و اهل تصوّف میگویند که از تو تا بخدای راه بطریق عرض است از جهت آنکه نسبت هر فردی از افراد موجودات با خدای همچنان است که نسبت هرحرفی از حروف این کتاب با کاتب و اهل وحدت میگویند که از تو تا بخدای راه نیست، نه بطریق طول و نه بطریق عرض از جهت آنکه نسبت هر فردی از افراد موجودات با خدای همچنان است که نسبت هر حرفی از حروف این کتاب با مداد، و ازینجا گفتهاند که وجود یکی بیش نیست و آن وجود خدای است- تعالی و تقدّس- و بغیر از وجود خدای وجودی دیگر نیست و امکان ندارد که باشد.
ای درویش! این پنج فصل را در مسجد جمعۀ ابرقوه جمع کردم ونوشتم. والحمدللّه ربّ العالمین.
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: انسان، انسان کامل، کتاب، قدیم، عرفان، سیر و سلوک،
- لینکهای مرتبط: انسان کامل ( 01 ) ،
-

سپس متوجه مال میشود و می گوید: به خدا سوگند من برای جمعآوری تو بسیار حریص بودم و نسبت به از دست دادن و رها نمودن تو بسیار بخیل؛ حال در این هنگامِ تنگدستی و بیچارگی تو برای من چه میکنی
مال در جواب می گوید؛ فقط کفن خود را از من میتوانی دریافت کنی.
سپس به فرزندان خود می گوید: سوگند بخدا من نسبت به شما بسیار دوست بودم، در هر حال محافظ شما بودم تا گزند و ناراحتی بر شما وارد نشود ؛ اکنون در این موقع خطیر چه کاری از شما برای من ساخته است؟
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: مرگ، انسان، زمان مرگ، اندیشه مرگ، مردن، تصور دنیای بعد از مرگ، موت، برزخ،
- لینکهای مرتبط: همه می بینند ! مرگ , گور , قبر ، بنام آنكه ما را آفرید ...+ مرگ ، عاقبت سرعت= مرگ و مردن وحشتناک ، مرگ و انسان بزرگتر از آن ،
-

تمام ارزش انسان در داشتن کمری است که اگر سرش برود حاضر نیست در برابر هر کس و ناکسی خم گردد!

کوه یحیی را پیامی میکند
ما سمعیعیم و بصیریم و خوشیم
با شما نامحرمان ما خامشیم
چون شما سوی جمادی میروید
محرم جان جمادان چون شوید
از جمادی عالم جانها روید
غلغل اجزای عالم بشنوید
فاش تسبیح جمادات آیدت
وسوسهی تاویلها نربایدت
چون ندارد جان تو قندیلها
بهر بینش کردهای تاویلها
که غرض تسبیح ظاهر کی بود
دعوی دیدن خیال غی بود
بلک مر بیننده را دیدار آن
وقت عبرت میکند تسبیح خوان
پس چو از تسبیح یادت میدهد
آن دلالت همچو گفتن میبود
"مولانا"
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.

اگر یک حادثه ای در دل یک واقعه مهم بوجود آید، بواسطه یادآوری واقعه اصلی، آن حادثه نیز بطور طبیعی تداعی میشود. آیا نمیتوان از این وضعیت در امر آموزش( آموزشهائی که نیاز به کاربد حافظه در آن بیشتر است) استفاده موثری کرد؟! فی المثل چنانچه آموزشهای مهم را بهمراه یک حادثه یا آفرینش یک واقعه یا خلق یک وضعیتی که خود آن نیز جنبه آموزشی داشته باشد، همراه کنیم، هر دو آموزش هم در حافظه ماندگاری بیشتری می یابد و هم موثرتر میباشد.
تداعی معانی و خاطره ها غوغا میکند. در طول زندگی برای شما یکدفعه خاطره هائی بیاد می اید که بطور عادی و معمول توجه و تمرکز و تصورات شما در راستای آن نبوده، شما داشتید. مثلا به گل و انواع آنها و بوهای مختلف و مقایسه و تاثیر آنها فکر میکردید یا گفتگو میکردید. بدون پیش زمینه ای و یا فراخوانی در ذهن یک دفعه خاطره اولین هدیه ای که از یک دوست که آنهم یک گل بود بیاد و خاطر شما می آید.
معمولا بشر در برابر دانسته های خود ( یعنی علم خود ) غیر قابل دفاع باید باشد. چرا که اگر موضوعی برای آدمی با اهمیت باشد ، آنرا حتی با جان و دل در خود هضم میکند. اکثرا فراموش کاریها ( عرض کردم اکثر نه بطور مطلق ) و ندانم کاریها و نافهمی ها در اثر کم اهمیت بودن یا کم اهمیت دانستن به آنها ، تبلور می یابد. و دهها و هزاران حرف و حدیث دیگر در این راستا...
( ۳/۴/۷۹ محمود زارع)
ارسال در تاریخ سه شنبه بیست و سوم فروردین 1384 توسط محمود زارع
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.

بنده خدا برای تعریف از خویش شیوه های جدیدی هم خلق میكند ...
فكر میكرد من عقب مانده از مواجهه با افكار نو را با دو كتاب آشنا سازد .
قصدش واقعا معرفی كتاب به من نبود,بلكه میخواست بفهماند كه اهل این جور چیز هاست.
خوب تا اینجا اشكالی ندارد.
ولی با این شیوه كه ..فلانی این دو كتاب را بخوان برایت مفید است
1- تراژدی دموكراسی در ایران در دو جلد از آقای باقی
2- جامعه شناسی نخبه كشی در ایران از آقای رضاقلی.
اولی را كه میدانستم و دومی را هم قبلا ابتیاع و مطالعه هم كرده بودم. ...
او با حالت خاصی توصیه میكند كه
۱- گویا تمام آنرا خوانده و بلكه بلعیده تازه اگر خوب بفهمد!
۲- منتی بنهد...
۳- ....خدا میداند!
من هم همانطوریكه او میل داشت, تجاهل و تغافل كردم تا او خوشحال شود.
من به آرزوی خود رسیدم و او نیز! پس میتوان از یك حادثه - حتی ریا گونه - هم نتیجه ای خوش و خوب گرفت , كامروائی دو نفر!
در شوره زار و باتلاق لجن چنانچه بخواهی گل زیبائی كاشت و دید و استشمام كرد و تنها گل را دید و خدا را شكر كرد. تا توانی دلی را شاد كن .
خیلی اتفاق افتاده و تلاش زیادی كرده و میكنم كه تا انگیزه مخاطب خود را یافته و برای شادی و رضایت خاطر وی - برای رضایت حضرت دوست - در واقع آن كنم كه چنین نتیجه ای حاصل شود.
حتی شده كه حقوقم را پنهان كرده تا دیگری راضی شود و شادمان!
آدمی آنچنانی؟ را میشناسم كه برای شك نكردن اهل خانه اش ار آنچنانیهایش میگفت شكیات نماز را بصورت جدولی بنویس.
بخوان و سئوال از شكیات كرد تا دیگران شك نكنند.
عشق چه عجایبی خلق میكند!!
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: آدم، بشر، انسان، عجیب، تظاهر، ریاء، خودبرتربین،
- لینکهای مرتبط: نمیشه؟! بنظرم میشه ! ،
-

این مطلب را چند ماه قبل نوشته بودم شاید مقداری كهنه بنظر بیاد
.....خیلی به علم ودانسته هات نناز! چهار تا فرمول کپی شده از اینجا و آنجا را برخ میکشی؟ زمانی که اینرا بفهمی که نادانسته هات از دانسته هات بیشترند، تازه آنوقت ،ای!...میشود گفت که سرت را براهی درست گرداندی. حالا مانده تا پاهات هم در راه شوند!
دانسته هات به آدم حال نمیدهند، آدم کیف نمیکند، به سر ذوق نمی آورد! مگه چند سال فرصت بودن در این مسافرخانه هست؟!!
علم رسمی سر بسر قیل است و قال
نه از آن کیفیتی حاصل نه حال
طبع را افسردگی بخشد مدام
مولوی باور ندارد این کلام
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: انسان، غرور، فخر، اشتغال، مشغله، فکر؛فرزانه زارع،
- لینکهای مرتبط: فیلم و زندگی! ،
-