ساری,گاهنوشته های محمود زارع:اى عزیز! او را نظرى است با تو، و ترا نفسى است با او. استعداد آن نظر سبكبارى است ، آن چه تو مى كنى گرانبارى است ، بى استعداد رفتن موجب سنگسارى است . هر چه ترا نفس بگوید گر آن بكنى هر آینه بار خود گران بكنى . روزى نشسته بودم ، ذره اى را دیدم كه آفتاب بر وى تافت و او در پرتو نور خور راهى همى یافت . گفتم : اى عاشق كه معشوق را مقابلى ، آخر به چه استعداد این مرتبه را قابلى ، واى سوخته كه با تو در ساخته اند، (از كجا خواسته كه با تو ساخته اند)؟ ذره گفت : این مقام آن كس را سزاست كه اول قدمش ترك اجزاست . ندانسته اى كه كسى بى رفع اغیار یار نبیند، و بى رفع غبار بار نیابد؟ قومى كه سر ترك داشتند اول قدم ترك سر داشتند. و مردى كه سر حلقه گشت اول همچون حلقه بى سر گشت . ارباب تجرید را در این باب هزار سخن بیش است ، همه را در سر سخن این بود كه سخن سر مگوى .
و فى الكافى عن جابر قال : دخلت على ابى جعفر علیه السلام فقال : یا جابر و الله انى لمحزون و انى لمشغول القلب ، قلت : جعلت فداك و ما شغلك و ما حزنك ؟ فقال : یا جابر ان من دخل قلبه صافى خالص دین الله شغل قلبه عما سواه .
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: دنیا، ریاست، الله، خدا، پیامبر، قیامت، حب،
- لینکهای مرتبط: درون پیمایی (01) ، درون پیمایی (02) ، دل گپی بی خود ... ، بازی زندگی و لب دوختگی ! ، سفرنامه های بی نام ... ! (01) ، بحرالمعارف همدانی جلد دو ( 27 ) ،
-
ساری,گاهنوشته های محمود زارع:اى عزیز! حجابهاى ظلمانى از عالم جسمانیت است و هر یك از عالم جسمانیت روح را حجاب باشند كه به واسطه آن از مشاهده عالم ملكوت باز مى ماند. و همچنین عالم ملكوت و غیره نیز حجابى است از مشاهده جمال احدیت و ذوق مخاطبه حق و شرف قرب حق .
خوش بود مرا با تو زمانه نگذاشت
و بدین روزى چند كه روح تعلق به قالب گرفت ، با آن كه چندین هزار سال در خلوت خاص بى واسطه شرف قرب یافته بود، چندان حجاب پدید آورد كه به كلى آن دولت ها را فراموش كرد. نسوا الله فنسیهم .( توبه ، 67: خدا را از یاد بردند، خدا نیز آنان را به فراموشى سپرد) آن جا یحبهم و یحبونه (مائده ، 54: (خدا آنان را دوست مى دارد و آنان نیز خدا را).) فرمود، اینجا نسوا الله فنسیهم . بلى :
ورنه تشریف تو بر بالاى كس كوتاه نیست
غافل مشو از تقدیم و تاخیر یحبهم و نسوا الله .
اى عزیز! چون آدمى را براى عبودیت آفریده اند حق عبودیت آن است كه یك نفس از ذكر معبود غافل نباشد به جهت آن كه رب عز و جل پیوسته به ربوبیت ایستادگى مى نماید. نعوذ بالله اگر یك طرفة العین نظر عنایت از عالم باز دارد وجود عالم از هم بریزد.
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: بحرالمعارف، الله، حجاب، دنیا، محبت دنیا، علی، محمد،
- لینکهای مرتبط: بازی زندگی و لب دوختگی ! ، دل گپی بی خود ... ، درون پیمایی (02) ، درون پیمایی (01) ، بحرالمعارف همدانی جلد دو ( 26 ) ،
-
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: دعا، دعای اعظم، انتظار فرج، امام زمان،
- لینکهای مرتبط: امام , ماموم و نسلها ، بوی صدایی می آید ... ، گفتند " او " تعلیم فرمود ... ، دعای فرج امام زمان (علیه السلام) ،
-
در بحار در توضیح آن گوید: این كه فرموده : از آن است ظلمت شاید مراد مطلق حجابها است نه حجابهاى متقدم ، چنان كه قول حضرت : ضخامت هر حجابى .... بر آن دلالت دارد.
قال فى شرح الصحیفة بعد ذكر هذه الروایة و بعض ما تقدم : و قد عرج بعضهم على تاویله بالعلایق النفسانیة التى كل واحد منها حجاب یمنع من الاطلاع على مشاهدة اسرار الملكوت .( در شرح صحیفه سید علیخان (ره ) ص 78، حدیث فوق را در شرح دعاى سوم آورده ولى این جمله را در آن پیدا نكردم)
در شرح صحیفه پس از ذكر این روایت و بعضى از مطالب گذشته گوید: برخى از تاویل آن به علایق نفسانى كه هر كدام حجابى است كه مانع از مشاهده اسرار ملكوت مى باشد، بر رفته اند.
و فى الخصال و المعانى عن سفیان الثورى ، عن جعفر بن محمد الصادق ، عن ابیه ، عن جده ، عن على علیه السلام قال : ان الله تبارك و تعالى خلق نور محمد صلى الله علیه و آله قبل ان خلق السموات و الارض و العرش و الكرسى و اللوح و القلم و الجنة و النار، و قبل ان خلق آدم و نوحا و ابراهیم (و اسماعیل ) و اسحاق و یعقوب - الى قوله - و هدیناهم الى صراط المستقیم ،( انعام ، 84 - 87.) و قبل ان خلق الانبیاء كلهم باربعة مائه الف و اربع و عشرین الف سنة ، و خلق عز و جل معه صلى الله علیه و آله اثنى عشر حجابا: حجاب القدرة و حجاب العظمة و حجاب المنة و حجاب الرحمة و حجاب السعادة و حجاب الكرامة و حجاب المنزلة و حجاب الهدایة و حجاب النبوة و حجاب الرفعة و حجاب الهیبة و حجاب الشفاعة .
و در خصال و معانى الاخبار از سفیان ثورى ، از امام صادق ، از پدرش ، از جدش ، از على علیه السلام روایت كرده است كه فرمود: خداى متعال نور محمد صلى الله علیه و آله را آفرید چهار صد و بیست و چهار هزار سال پیش از آن كه آسمانها و زمین و عرش و كرسى و لوح و قلم و بهشت و دوزخ و آدم و نوح و ابراهیم و (اسماعیل ) و اسحاق و یعقوب را كه درباره آنان فرموده آنان را به راه راست هدایت كردیم و نیز همه انبیاء (ع ) را بیافرید، و با آن حضرت صلى الله علیه و آله دوازده حجاب آفرید: حجاب قدرت ، حجاب عظمت ، حجاب منت ، حجاب رحمت ، حجاب سعادت ، حجاب كرامت ، حجاب منزلت ، حجاب هدایت ، حجاب نبوت ، حجاب رفعت ، حجاب هیبت و حجاب شفاعت .
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: حجاب، حجاب نوری، حجاب ظلمانی، خدا، الله، عرش، کرسی،
- لینکهای مرتبط: بازی زندگی و لب دوختگی ! ، دل گپی بی خود ... ، درون پیمایی (02) ، درون پیمایی (01) ،
-

ای بنده من، حاجت تو را درحالت دعا و ناله زود بر آوردمی، اما در اجابت جهت آن تأخیر می افتد تا بسیار بنالی كه آواز و ناله تو مرا خوش می آید، مثلا: دو گدا بر در شخصی آمدند، یكی مطلوب ومحبوب است و آندیگری عظیم مبغوض است. خداوند خانه گوید به غلام كه زود، بی تاخیر، به آن مبغوض نان پاره بده تا از در ما زود آواره شود، و آن دیگر را كه محبوب است وعده دهد كه هنوز نان نپخته اند، صبر كن تا نان برسد.

حال خدایا ! نمیدانیم مبغوض درگاهیم یا مطلوب !
به چگونگی اجابت حاجات كه مینگریم (چنانچه ملاك را حكایت فوق بدانیم) شادان میشویم، اما باز میترسیم كه نكند عدم اجابت دعای مان بواسطه بی لیاقتی ما باشد، نه اینكه تو دوست میداری ما همچنان با ناله و لابه بخوانیم و بخواهیم.
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: دعا، نیایش، گفتگوی شبانی، حضرت دوست، مضطر،
- لینکهای مرتبط: دعای فرج امام زمان (علیه السلام) ،
-
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: دعا، نیایش، دعای فرج، امام زمان، امام عصر، الله، محمد،
- لینکهای مرتبط: بعثت یعنی کلام آخر خدای محمد(ص) ... ، عشقم و امیرم آقا حسین بن علی است ، میلاد سرور آزادگان مبارک ،
-
ساری,گاهنوشته های محمود زارع:اى عزیز! در حدیث است كه رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند كه : ان الله سبعین حجابا، و

همانا خدا را هفتاد - و در روایتى هفتصد و در روایتى دیگر هفتاد هزار - حجاب از نور و ظلمت است ، كه اگر آن ها را از چهره خود برگیرد،پرتو روى او تمام مخلوقاتش را كه چشمش به آن ها مى افتد خواهد سوخت .
بیان : ان الله سبعین الف حجاب و یمكن حمله على وجهین : احدهما: ان هذه الحجب هى الموجودات الافاقیة روحانیة و جسمانیة ، لان العوالم منحصرة فى ثمانیة عشر الف عالم هى راجعة فى الحقیقة الى اثنتین : عالم الملك و عالم الملكوت ، او عالم الغیب و عالم الشهادة ، فالمجموع یكون ستا و ثلاثین الف عالم ، یسقط منها العالم الانسانى المضاف الیه الحجب ، فیبقى منها خمس و ثلاثون الفا و یضاف الیها من الانفس بحكم التطابق مثل ذلك بعد اسقاط نفسه عنه ، فیبقى سبعون الف عالم هى سبعون الف حجاب آفاقیا و انفسیا. فیظهر من ذلك سر ان لله سبعین الف حجاب من نور و ظلمة . فاذا فرضتها كلیات صارت سبعین حجابا، فیظهر فى ذلك سر قوله تعالى : فى سلسلة ذرعها سبعون ذراعا فاسلكوه .( حاقه ، 32.)
بیان : مقصود از هفتاد هزار حجاب ممكن است یكى از این دو وجه باشد:
وجه اول - آن كه : این حجابها همان موجودات آفاقى روحانى و جسمانى است ، زیرا تمام عوالم منحصر در هیجده هزار عالم است كه مجموعا به دو نوع باز مى گردند:
عالم ملك
و عالم ملكوت ،
یا عالم غیب و عالم شهادت .
پس مجموعا سى و شش هزار عالم است كه عالم انسانى كه حجابها بدان مربوط است از آن انداخته مى شود، باقى میماند سى و پنج و هزار عالم ، و به حكم مطابقه به همان اندازه - پس از حذف عالم انسانى - از عالم انفس بدان اضافه مى گردد، پس مجموعا هفتاد هزار عالم مى شود كه همان هفتاد هزار حجاب آفاقى و انفسى مى باشد. از این بیان سر حدیث فوق ظاهر مى شود. و اگر آن ها را كلى فرض كنى هفتاد حجاب مى شود، و در این بیان سر این آیه ظاهر میگردد كه : در زنجیرى كه طول آن هفتاد ذرع است او را دركشید.
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: الله، حجاب، جبرییل، حجاب نوری، حجاب ظلمانی، پیامبر، معراج،
- لینکهای مرتبط: درون پیمایی (01) ، درون پیمایی (02) ، دل گپی بی خود ... ، بازی زندگی و لب دوختگی ! ، انسان کامل ( 19) ، بحرالمعارف همدانی جلد دو ( 23 ) ،
-
ساری,گاهنوشته های محمود زارع:[سلطان ولد] : - دم بدم , حضرت والدم ( مولانا جلال الدین ) وصیت میکرد که : ...پیش شیخ

( افلاکی 4/ 83 )
شمس الدین تبریزی را زنی بود کیمیا نام , روزی از او خشم گرفت و بطرف باغهای مرام رفت ؛ حضرت مولانا جلال الدین بزنان مدرسه اشارت فرمود که : - بروید و کیمیا خاتون را بیاورید که خاطر مولانا شمس الدین را به وی تعلق عظیم است !
( افلاکی 4 / 39 )
منکوحه ی مولانا شمس الدین , کیمیا خاتون زنی بود جمیله و عفیفه... روزی بی اجازت او , زنان , او را مصحوب جده ی سلطان ولد , برسم تفرج بباغش بردند , از ناگاه مولانا شمس الدین بخانه آمده مذکوره را طلب داشت ؛ گفتند : - جده ی سلطان ولد , با خواتین , او را بتفرج بردند ! ...بغایت رنجش نمود . چون کیمیا خاتون بخانه آمد , فی الحال درد گردن گرفت همچون چوب خشک بی حرکت شد. فریاد کنان , بعد از سه روز , نقل کرد ( مرد ) ... چون هفتم او بگذشت , باز بسوی دمشق روانه شد...
( افلاکی 4/ 43 )
روزی جنازه ی جوانی را ...می بردند, اهل عزا و مردم , نوحه ها میکردند...از ناگاه ...شمس الدین مقابل افتاد و فرمود که : - این نامراد پرحسرت را کجا می برند, تا ما را ببرند که سالها در این حسرت خون جگر می خورم , و آن دست نمی دهد !...
( افلاکی 4 / 45 )
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: شمس، مولانا، کیمیاخاتون، شیخ صلاح الدین، شمس تبریزی، جلال الدین محمد مولوی،
- لینکهای مرتبط: شمس و مولانا ( 05 ) ،
-
پیر زن گفت از پادشاه هرساله مبالغ هنگفتی حقوق میستانی که بگویی نمیدانم ؟! چگونه این مالها را بر خود حلال میکنی ؟!
حکیم در پاسخ گفت :
ای مادر من آنچه میگیرم در برابر دانستنی های خود میگیرم اگر در برابر نادانستنی ها وجوهی گیرم زرهای عالم کفاف آنرا نخواهد داد.
گردآوری آبگینه ساری(ف.زارع)
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: بوذرجمهر، حکیم، دانش، مزد دانش، مزد جهل، بزرگمهر،
- لینکهای مرتبط: فقر دهشتناک است ! ، فتنه موجودات بالقوه خطرناک ... ! ، (خطورات) خدا می بیند و ... ، شمس و مولانا ( 05 ) ،
-
ساری,گاهنوشته های محمود زارع:اى عزیز! داود علیه السلام سوال كرد كه : الهى در آفرینش آدم چه حكمت بود؟ خطاب در رسید كه : كنت كنزا مخفیا فاحببت ان اعرف ، فخلقت الخلق لان اعرف .( مقصد اقصى فصل اول و در آن لكى اعرف است)من گنجى پنهان بودم ، دوست داشتم شناخته شوم ، پس خلق را آفریدم تا شناخته گردم .

و فى كتاب اسرار الامامة : اشتهریین الرواة ان داود علیه السلام قال فى بعض مناجاته : یا الهى لم خلقت العالم و ما فیه ؟ قال : كنت كنزا مخفیا فاحببت ان اعرف .
در كتاب اسرار الامامة گوید:
میان راویان مشهور است كه داود علیه السلام در یكى ازمناجاتهاى خود عرضه داشت :
خداى من ! چرا عالم و آن چه را كه در آن است آفریدى ؟
فرمود: من گنجى پنهان بودم ، دوست داشتم شناخته شوم .
اتانى هواه قبل ان اعرف الهواء(ج : الهوى)
فصادف قلبى خالیا فتمكنا
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: الله، شناخت، گنج، مخفی، بحرالمعارف، محمد، علی،
- لینکهای مرتبط: درون پیمایی (01) ، درون پیمایی (02) ، دل گپی بی خود ... ، انسان کامل ( 19) ، بازی زندگی و لب دوختگی ! ، بحرالمعارف همدانی جلد دو ( 22 ) ،
-
ساری,گاهنوشته های محمود زارع:اعلم ان الشریعة و الطریقة و الحقیقة اسماء صادقة على حقیقة واحدة هى حقیقة الشرع المحمدى صلى الله علیه و آله باعتبارات مختلفة ، و لا فرق بینها الا باعتبار المقامات ، لانه عند التحقیق : الشرع كاللوزة على القشر و اللب و لب اللب . فالقشر كالشریعة ، و اللب كالطریقة ، و لب اللب كالحقیقة ، فهى باطن الباطن ، و اللوزة جامعة للكل . و یظهر ذلك فى مثل الصلاة ، فانها خدمة و قربة و وصلة ، فالخدمة مرتبة الشریعة ، و القربة مرتبة الطریقة ، و الوصلة مرتبة الحقیقة ، و اسم الصلاة جامع للكل . و من هنا قیل : الشریعة ان تعبده ، و الطریقة ان تحضره ، و الحقیقة ان تشهده . و قیل : ان الشریعة ان تقیم امره ، و الطریقة ان تقوم بامره ، و الحقیقة ان تقوم به . و هذا المعنى هو المذكور فى الحدیث ، فان الاقوال هى التى تجب اقامتها، والافعال هى الامر الذى یقام به الاقوال ، و الاحوال هى التى نتصف بها.
بیان : بدان كه شریعت و طریقت و حقیقت نامهایى است كه بر حقیقت واحدى صادق است و آن حقیقت شرع محمدى صلى الله علیه و آله است كه به اعتبارات مختلف بر آن صدق مى شود و فرقى میان آن ها جز به اعتبار مقامات نیست . زیرا با نظر تحقیق به دست مى آید كه شرع مانند بادامى است كه شامل پوست و مغز و مغز مغز است . بنابراین پوست مثل شریعت و مغز مثل طریقت و مغز مغز مثل حقیقت است كه باطن باطن است ، و بادام شامل همه اینهاست .
این مطلب در مثال نماز روشن مى شود، زیرا نماز خدمت است و قربت است و وصلت . خدمت مرتبه شریعت است ، قربت (نزدیكى به خدا) مرتبه طریقت و وصلت مرتبه حقیقت مى باشد و عنوان نماز شامل همه این هاست . از همین رو است كه گفته اند: شریعت عبادت خداست ، طریقت حضور در برابر خداست و حقیقت شهود پروردگار متعال است . و گفته اند:
شریعت آن است كه فرمانش را بپا دارى ،
طریقت آن است كه به فرمانش برخیزى
و حقیقت آن است كه به خود او بپا باشى .
و این معنى همانى است كه در حدیث مذكور است ، چه اقوال همان است كه اقامه آن ها واجب است ، و حدیث مذكور است ، چه اقوال همان است كه اقامه آن ها واجب است ، و افعال آن امرى است كه اقوال بدان سبب بپا مى شود، و احوال آن است كه بدان گفته ها متصف گردى .
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: اسرار، شریعت، طریقت، حقیقت، استعداد، فقر، فخر،
- لینکهای مرتبط: بحرالمعارف همدانی جلد دو ( 21 ) ، بازی زندگی و لب دوختگی ! ، انسان کامل ( 19) ، دل گپی بی خود ... ، درون پیمایی (02) ، درون پیمایی (01) ،
-

ساری,گاهنوشته های محمود زارع:[سلطان ولد] : - دم بدم , حضرت والدم ( مولانا جلال الدین ) وصیت میکرد که : ...پیش شیخ صلاح الدین , ذکر شمس الدین , مکنید! و پیش چلپی , حسام الدین ؛ ذکر شیخ صلاح الدین مکنید !
( افلاکی 4/ 83 )
شمس الدین تبریزی را زنی بود کیمیا نام , روزی از او خشم گرفت و بطرف باغهای مرام رفت ؛ حضرت مولانا جلال الدین بزنان مدرسه اشارت فرمود که :
- بروید و کیمیا خاتون را بیاورید که خاطر مولانا شمس الدین را به وی تعلق عظیم است !
( افلاکی 4 / 39 )
منکوحه ی مولانا شمس الدین , کیمیا خاتون زنی بود جمیله و عفیفه... روزی بی اجازت او , زنان , او را مصحوب جده ی سلطان ولد , برسم تفرج بباغش بردند , از ناگاه مولانا شمس الدین بخانه آمده مذکوره را طلب داشت ؛ گفتند :
- جده ی سلطان ولد , با خواتین , او را بتفرج بردند ! ...بغایت رنجش نمود . چون کیمیا خاتون بخانه آمد , فی الحال درد گردن گرفت همچون چوب خشک بی حرکت شد. فریاد کنان , بعد از سه روز , نقل کرد ( مرد ) ... چون هفتم او بگذشت , باز بسوی دمشق روانه شد...
( افلاکی 4/ 43 )
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: شمس، مولانا، شمس تبریزی، جلال الدین محمد بلخی، چلپی علاء الدین، مولانا شمس الدین، عصمت،
- لینکهای مرتبط: شمس و مولانا (01 ) ، شمس و مولانا ( 02 ) ،
-
حالا علت یا علتهایش بماند گرچه ما این دلایل را در جای دیگری تا حدودی بررسی کردیم و در ادامه این سلسله نوشتار؛ قول بررسی دلائل این معضل را میدهیم , اما در اینجا قصدمان این است که با مراجعه به متون بیشتر کلاسیک ( و نیز متون جدید حسب ضرورت ) نکته هایی را که در کلام و کتاب بزرگان ما موجود میباشد , جمع آوری و در این مجموعه تحت نام « عطای بی تکرار و پر سفارش خداوند » در همین وبلاگ یعنی ( ساری , گاهنوشتهای محمود زارع ) ؛ منتشر نماییم ! البته چون قبلا کل مجموعه منتشر گردید در اینجا بخشهای مهمتر آن را انتخاب و در چند قسمت باستحضار مخاطبین میرسانیم.
آوای مادر (04)
بکش بر دیده , خاک پای مادر
ترا نه ماه در دل پروریده
بود این ارمغان , کالای مادر
پس از آن روی سینه داد جایت
که بر گوشت رسد آوای مادر
به بیداری بروز آورده شب را
ببین روز و نگر شبهای مادر
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: پدر، مادر، پدر و مادر، رضایت پدر و مادر،
- لینکهای مرتبط: حقوق پدر و مادر در ادبیات اخلاقی(03) ، حقوق پدر و مادر در ادبیات اخلاقی(02) ، حقوق پدر و مادر در ادبیات اخلاقی(01) ،
-
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: صنعت مقطوع، ادبیات، شعر، غزل، صنایع ادبی، صنعت شعری،
- لینکهای مرتبط: صنایع عجیب و لطایف غریب (01 ) ، (خطورات) از آنجور حرفا ... ، تجلی ... ،
-

اى عزیز! موسى علیه السلام با وجود رسالت و مرتبه اولوالعزمى كه داشت متحمل جرعه اى از علوم خضر علیه السلام نشد.
و در عین الحیاة در ترجمه این فقره : یا اباذر، اذا دخل النور القلب انقى (در عین الحیاة : انفسخ و در امالى طوسى : انفتح) و استوسع . قلت : فما علامة ذلك بابى انت وامى یا رسول الله ؟ قال : الانابة الى دار الخلود، و التجافى عن دار الغرور، و الاستعداد للموت .
اى اباذر، هرگاه نور وارد قلب شود دل پاكیزه و گشاده گردد.
گفتم : پدر و مادرم فدایت اى رسول خدا، علامت آن چیست ؟
فرمود: میل به سراى جاوید، و دل كندن از سراى فریب ، و آمادگى براى مردن .
گفته است : ایمان بعضى مانند پیاله اى است كه گنجایش اندكى از علوم و معارف دارد. اگر زیاده از قدر حوصله اش (بر آن ) بریزند از سر بدر رود. و از بسیارى عبادات و كمالات ، وسعت زیاده مى شود و استعداد قبول معارف بیشتر مى شود تا آن كه به منزله دریائى مى شود كه هرچند نهرهاى حقایق بر او ریزند مطلقا او را از جا بدر نمى آورد. آن انوار معنوى است به سبب آن كه این گشاده مى شود..( عین الحیاة ص 367، در آن چنین است : آن انوار معنوى سبب گشادگى مى شود این گشادگى سبب ادراك قبول مى گردد.....)
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: عرش، کرسی، بحرالمعارف، اباذر، علی، محمد، الله،
- لینکهای مرتبط: درون پیمایی (01) ، درون پیمایی (02) ، دل گپی بی خود ... ، انسان کامل ( 19) ، بازی زندگی و لب دوختگی ! ،
-

ساری , گاهنوشتهای محمود زارع :؛ روزی فقهای حساد ( فقیهان حسود ! ) از سر انکار و عناد , از حضرت مولانا سوال کردند که :
شراب حلال است یا حرام ؟
و غرض ایشان , عرض پاک شمس الدین بوده , به کنایت جواب فرمود که :
تا که خورد !؟
چه اگر مشکی شراب را در دریا ریزند , متغیر نشود و او را مکدر نگرداند و از آن آب وضو ساختن و خوردن , جایز باشد .
اما حوضک کوچک را , قطره ای شراب بیگمان که نجس کند .
و همچنان , هر چه در بحر نمکدان افتد , حکم نمک گیرد.
و جواب صریح آنست که :
اگر مولانا شمس الدین می نوشد , او را همه چیز مباح است که حکم دریا دارد . و اگر چون تو غر خواهری ( دشنامی خراسانی ! ) کند , نان جوینت هم حرام است .
( افلاکی 4 / 41 )
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: شمس، مولانا، فقهای حساد، سماع، دست افشانی، چرخ زدن، شیوخ،
- لینکهای مرتبط: شمس و مولانا (01 ) ، شمس و مولانا ( 02 ) ،
-
چه م م جانها چه د د شکر
دلم بردند جانم هم 1 قامت 2 عارض
چه ق ق رعنا چه ع ع انور
بود چشم و دهان او 1 نرگس و 2 چشمه
چه ن ن شهلا چه چ چ کوثر
دهان و چشم آن مه رو 1 غنچه 2 جادو
چه غ غ گویا چه ج ج کافر
خط و خال نگارینش 1 سنبل 2 نقطه
چه س س مشکین و چه ن ن عنبر
ز درد هجر او دارم 1 حالت 2 خاطر
چه ح ح غمگین و چه خ خ ابتر
ترا مهر و مه اند از جان 1 چاکر 2 بنده
چه چ چ دیرین و چه ب ب کمتر
ز زلفانت شده پیدا 1 آفت 2 فتنه
چه ا ا بی حد چه ف ف بی مر
ز حق لطفی همی خواهد 1 ساقی 2 باده
چه س س گلرخ چه ب ب احمر

گاهنوشته های محمود زارع
www.mzare.ir
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: شعر، صنایع ادبی، لطایف غریب، غزل، ادبیات، هنر، عشق،
- لینکهای مرتبط: تجلی ... ، بازی زندگی و لب دوختگی ! ، روی ماه خوبان دفاع مقدس ما ... ، شمس و مولانا ( 00 ) ،
-



منعممفلسصفتهستمیقین
منعمنکمکنکهمنمستمیقین
پیشلطیفطلعتشقیمتمهشکستهشد
پیشبنفشهخطشگلبچمننهفتهشد
سست پیش تپش تب تن پست
بتپش پشت تن سست شکست
منعم مفلس صفت هستم یقین
منع من کم کن که من مستم یقین
پیش لطیف طلعتش قیمت مه شکسته شد
پیش بنفشه خطش گل بچمن نهفته شد
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: صنایع شعری، بدایع فکری، صنعت موصل، صنعت منشار، فرهنگ، هنر، شعر،
- لینکهای مرتبط: صنایع عجیب و لطایف غریب (01 ) ، (خطورات) از آنجور حرفا ... ، نكاتی باریكتر از مو ! ،
-
ساری,گاهنوشته های محمود زارع:اى عزیز! چون دانستى كه علم میراث انبیاء است پس بدان كه انبیاء علیهم السلام دو نوع علم

علم ظاهر و علم باطن .
اما علم ظاهر آن علم نافعى است كه صحابه از قول و فعل رسول الله صلى الله علیه و آله اخذ كرده اند، و تابعین و ائمه سلف تتبع آن نموده اند از علم كتاب و سنت ، و بدان عمل نموده اند.
و علم باطن ، معرفت آن معانى است كه بى واسطه جبرئیل علیه السلام از غیب الغیب در مقام او ادنى در حالت الى مع الله وقت (مرا با خدا وقتى است (كه هیچ فرشته مقرب و پیامبر مرسلى در آن حال به من نرسد)) وظیفه بدرقه جان رسول الله صلى الله علیه و آله كردند، (كه ) فاوحى الى عبده ما اوحى ،( نجم ، 10: پس وحى كرد به بنده اش آن چه را وحى كرد.) و از ولایت نبوت جرعه اى از جام مالامال بر سنت كرام بر جان جگر سوختگان اهل طلب مى ریختند كه : ما صب الله فى صدرى شیئا الا و قد صببت فى صدر على علیه السلام .
و همچنان كه علم ظاهر را انواع بسیار است ، انواع علم باطن زیاده از آن است چون علم اسلام ، و علم ایمان ، و علم احسان ، الاحسان ان تعبدالله تعالى كانك تراه ، فانك و ان لم تره فانه یراك ،( جامع الصغیر ج 1، ص 122.) و علم ورع ، و علم ایقان ، و علم عیان ، و علم عین ، و علم توبه ، و علم زهد، وعلم تقوى ، و علم اخلاص ، و علم معرفت نفس ، و علم صفات و آفات نفس ، و علم معرفت دل ، و علم صفات و اطوار و احوال دل ، و علم تزكیه و تربیت نفس ، و علم تصفیه و پرورش دل ، و علم معرفت سر و خاصیت آن ، و علم معرفت روح ، و علم تربیت و تجلیت روح ، و علم معرفت خفى و فواید آن ، و علم فرق میان خاطر نفسانى و شیطانى ، و عقلى و دلى و ایمانى ، و ملكى و روحانى ، و شیخى و رحمانى ، و علم فرق میان اشاره و الهام و خطاب و نداى هاتف و وحى و كلام حق ، و علم تهذیب اخلاق ، و علم تبدیل صفات ، و علم تخلق به اخلاق حق ، و علم مشاهدات و انواع آن ، و علم مكاشفات و تفاوت آن ، و علم توحید و مقامات آن ، و علم اسامى و صفات حق ، و علم صفات افعال ، و علم معانى صفات ، و علم تجلى صفات ، و علم تجلى ذات ، و علم احوال ، و علم قرب و بعد، و علم فناء، و علم بقاء، و علم سكر، و علم صحو، و علم معرفت و انواع آن ، و علم فناء الفناء، و علم بقاء البقاء، و علم وصول ، و غیر آن از انواع علوم لدنى و غیبى كه تعداد آن اطنابى دارد.
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: بحرالمعارف همدانی، علم، سلمان، ابوذر، راز، علی، محمد،
- لینکهای مرتبط: بحرالمعارف همدانی جلد دو ( 19 ) ، دل گپی بی خود ... ، درون پیمایی (02) ، درون پیمایی (01) ، انسان کامل ( 19) ،
-

- چه اسرار می گویند , و در میانه , چه حال می رود؟
... حضرت مولانا بخدمت شمس الدین , اشارت کرد که :
- نماز بگزاریم , امامتی کن ! شمس الدین فرمود که :
- با وجود شما کسی را امامتی نرسد !
مولانا امامی کرد ...
( افلاکی 3 /14 )
[ مولانا ] گفت :
- علمای ظاهر , واقف اخبار رسولند , و حضرت مولانا شمس الدین , واقف اسرار رسولند ... و من مظهر انوار رسولم .
( افلاکی 4 /2 و نیز سپهسالار 182 )
[ در بازگشت شمس به قونیه ] حضرت خداوندگار ( مولوی ) ...بیش از اول به ...شمس الدین ... در آمیخت , و اخلاص بیش از حد , برغایت فرمود. و شب و روز , به صحبت یکدیگر مستغرق می بودند.
( سپهسالار 133 - 132 )
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: متنبی، مولوی، شمس، افلاکی، سپهسالار، بها ولد، جریده ی لا،
- لینکهای مرتبط: شمس و مولانا (01 ) ، شمس و مولانا ( 02 ) ،
-
تا مدت یکسال , برین وجه معامله فرمود. طباخ چون مدت ها برین سیاق دید , دانست ایشان از اهل ریاضت اند و این زحمت به اختیار خود , قبول کرده اند .
و نوبتی دیگر , چون حاضر آمدند , طباخ , کاسه ای پر ترید و چربش کرد و دو نان پاکیزه به خدمتشان نهاد.حضرت ایشان را معلوم گشت که بر معامله ای ایشان , وقوف یافته اند . فی الحال , کاسه را به بهانه ی آنکه دست می شویم , فرو نهاده بیرون رفت . و .... از شهر رفت .
( سپهسالار 124 - 123 و همچنین به تلخیص افلاکی 4 /25)
[ سلطان ولد در جستجوی شمس ] چون به دمشق رسید , اصحاب را اشارت فرمود تا در هر طرف آثار ایشان ( شمس ) را طلب دارند و آن گنج را در هر کنج , بجویند. بعد از چند روز , آن عالم حقایق را , در گوشه ای یافتند که مستغرق ... گشته بود. و هیچ کس را , از اهل آن بلاد , بر معامله ی ایشان وقوف نبود.
( سپهسالار 131 )
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: شمس، مولانا، مولوی، جلال الدین محمد بلخی ایرانی، شمس تبریزی، مولوی ایرانی، مولوی پارسی،
- لینکهای مرتبط: شمس و مولانا (01 ) ، شمس و مولانا ( 02 ) ، بازی زندگی و لب دوختگی ! ، او زکجاست ؟! ، تجلی ... ،
-
- از مزکت ( مسجد ) بیرون آی , و بجایی مهمان شو! [شمس]گفت: - مرد غریبم , معذور دار, طمع چیزی ندارم. بگذار مرا تا بیاسایم! موذن از غایت بی ادبی و چشم بستگی , سفاهت عظیم کرده , بسی جفا نمود. [شمس] فرمود که :
زبانت بیاماساد ! فی الحال , زبانش برآماسید .
و مولانا شمس الدین بیرون آمد و بسوی قونیه روانه شد...
( افلاکی4 / 16)
...هیچ کس را معلوم نبود که او :
- چه کس است ؟!
- و از کجاست ؟!... روز پنجشنبه بیست و یکم ماه شوال...(سال 642 هجری / 1244 میلادی ) ...شمس الدین غیبت نمود. قرب ماهی , طلب او کردند , اثری پیدا نشد که : - چه شد؟ - و به کجا رفت؟! ...
( افلاکی3 / 13)
تا زمان خداوندگار(مولوی) هیچ آفریده را بر حال او ( شمس تبریزی) اطلاعی نبود, و الحاله ( اکنون ) ...هیچ کس را بر حقایق اسرار او وقوف نخواهد بود. پیوسته ... از خلق و شهرت , خود را پنهان داشتی . بطریقه و لباس تجار بود. به هر شهر که رفتی , در کاروانسراها نزول کردی , و کلید محکم بر در نهادی , و در اندرون بغیر حصیر , نبودی. گاهگاه , شلواربند (بند شلوار) بافتی و معیشت از آنجا فرمودی.
(سپهسالار ص 123 )
روزی در میان هنگامه ی مردم , در شهر دمشق , حضرت مولانا , دست مبارک مولانا شمس الدین را بگرفت . فرمود که :
- صراف عالم مرا دریاب ! تا...شمس الدین از عالم استغراق خود , بخود آمد... مولانا رفته بود!
( افلاکی4 /6 )
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
حالا علت یا علتهایش بماند گرچه ما این دلایل را در جای دیگری تا حدودی بررسی کردیم و در ادامه این سلسله نوشتار؛ قول بررسی دلائل این معضل را میدهیم , اما در اینجا قصدمان این است که با مراجعه به متون بیشتر کلاسیک ( و نیز متون جدید حسب ضرورت ) نکته هایی را که در کلام و کتاب بزرگان ما موجود میباشد , جمع آوری و در این مجموعه تحت نام « عطای بی تکرار و پر سفارش خداوند » در همین وبلاگ یعنی ( ساری , گاهنوشتهای محمود زارع ) ؛ منتشر نماییم ! البته چون قبلا کل مجموعه منتشر گردید در اینجا بخشهای مهمتر آن را انتخاب و در چند قسمت باستحضار مخاطبین میرسانیم.
فرمان یزدان ( نیکی به پدر و مادر قرینه توحید )
آفریدگار جهان , جهانیان را بفرمانداری و خدمتگذاری پدر و مادر امر فرموده و نیکویی درباره آنان را قرین بندگی و عبادت خود شمرده ؛ چنانکه فرماید :
حق من بتوحید بگذارید و پدر و مادر را نیکو دارید که آفریننده تو منم و پرورنده تو ایشان !
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
(حافظ)
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: نو، تازه، حرف تازه، سخن نو، حافظ، مولوی،
- لینکهای مرتبط: روی ماه خوبان دفاع مقدس ما ... ، بازی زندگی و لب دوختگی ! ، او زکجاست ؟! ،
-