از نفرین مظلوم بترسید اگر چه کافر باشد ؛ زیرا در برابر نفرین مظلوم پرده و مانعی نیست . ( پیامبر عادل حضرت محمد "ص" )
که کردند بر زیردستان ستم؟
نه آن شوکت و پادشایی بماند
نه آن ظلم بر روستایی بماند
خطابین که بر دست ظالم برفت
جهان ماند و او با مظالم برفت
خنک روز محشر تن دادگر
که در سایهی عرش دارد مقر
به قومی که نیکی پسندد خدای
دهد خسروی عادل و نیک رای
چو خواهد که ویران شود عالمی
کند ملک در پنجهی ظالمی
سگالند از او نیکمردان حذر
که خشم خدایست بیدادگر
بزرگی از او دان و منت شناس
که زایل شود نعمت ناسپاس
اگر شکر کردی بر این ملک و مال
به مالی و ملکی رسی بی زوال
وگر جور در پادشایی کنی
پس از پادشاهی گدایی کنی
حرام است بر پادشه خواب خوش
چو باشد ضعیف از قوی بارکش
میازار عامی به یک خردله
که سلطان شبان است و عامی گله
چو پرخاش بینند و بیداد از او
شبان نیست، گرگ است، فریاد از او
بد انجام رفت و بد اندیشه کرد
که با زیردستان جفا، پیشه کرد
بسستی و سختی بر این بگذرد
بماند بر او سالها نام بد
نخواهی که نفرین کنند از پست
نکوباش تا بد نگوید کست
سعدی › بوستان › باب اول در عدل و تدبیر و رای › اندر معنی عدل و ظلم و ثمرهی آن

ظلم و ستم در کتب آسمانی
معانی ظلم در قرآن کریم
نیت اساس کارست ولی امان از ظلم !
گرفتاری در اثر ظلم و ستم
ظلم باعث نابودی امتها میشود
نصیحت لقمان حکیم درباره ظلم
ظلم بمردم موجب خروج از ولایت اهل بیت (ع) میشود !
عزّت حاصل از ظلم , ذلّت آورد
نزدیکی مرگ و شکست , نتیجه قطعی ظلم بمردم
آثار وضعی گناه بخصوص ظلم و ستم از نگاه امام صادق (ع)
دلسوز خود باشید و ظلم بدیگران نکنید
مکافات عمل (یهودیه و ظلم بخود)
مکافات عمل (ظلم عاقبت ندارد)
خداوند با ظلم و ظالم چه میکند ؟!
ظلم هلاک کننده است
ظلم زائل کننده حکومت
ظلم اساس فروپاشی هر سیستم و مملکتی .. در کلام خدا و نبی مکرمش
... زمان جنگ
... معنی اعداد یک تا ده
... مضرت واعظان بی عمل
... وحدت
... روزگار شریران و روزگار حکیمان
... سرچشمه صاف
... آفت شهرت
... دوست دشمنان ،دوست نیست
... سنگریزه یا عقیق

مشکل طبایع خاص
قاب مرگ
Trump Is Deat
برادری
کم گوئی و سکوت
حقیقت
معنی اعداد یک تا ده
متدینان بی ایمان
مضرت واعظان بی عمل
کالای والا
هر چیزی به نسبت مقیاس معنی یافته و اندازه میشود
معرفت و اطاعت، مغز عبودیت (01)
زنده واقعی نزد خداست
کدام خطرناکترند؟ اسراییل یا بانکهای ایران؟!!
خدا رحیم است
وحدت
روزگار شریران و روزگار حکیمان
تفسیر « اسباب » در قرآن
سرچشمه صاف
آفت شهرت
تاریخ ایران (از افشاریه تا قاجار) 20
دوست دشمنان ،دوست نیست
تشیع چگونه وارد ایران شد ؟
تاریخ ایران (صفویان.بخش دوم) 19
سنگریزه یا عقیق
آیا نسخ با علم و قدرت الهی منافات دارد؟
تاریخ ایران (صفویان.بخش اول) 18
عمل بقرآن افضل تر است
دو گزارش از ماهیت قرآن
زمان جنگ
تاریخ ایران (تیموریان) 17
آسیبشناسی رویکرد تاریخی به ماهیت وحی
تاریخ ایران (آل کیا و آل مظفر و ...) 16
تاریخ ایران (سربداران و مرعشیان) 15
معمای همیشگی شرور و بلایا
تاریخ ایران (ایلخانان مغول) 14
تاریخ ایران (سلجوقیان و خوارزمشاهیان) 13
خواب پیامبرانه یا وحی خدایی ؟!
تاریخ ایران (غزنویان) 12
تاریخ ایران (حکومتهای متقارن) 11
تاریخ ایران (سلسله بنی عباس) 10
تاریخ ایران (پس از حمله اعراب) 09
تاریخ ایران (ایران بعد از ساسانیان) 08
تاریخ ایران (ساسانیان) 07
زحمت و مشقتّت شهوت
تاریخ ایران (اشکانیان) 06
تاریخ ایران (سلوکیان) 05
تاریخ ایران (هخامنشیان) 04
تاریخ ایران (ماد ها) 03
تاریخ ایران (تمدن عیلامی ها) 02
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: ظلم، ستم، مظلوم، نفرین، نفرین مظلوم، خدا، پیامبر،
- لینکهای مرتبط: حدیث ظلم از کلام امام جواد (ع) ، ظلم و ستم در کتب آسمانی ، معانی ظلم در قرآن کریم ، نیت اساس کارست ولی امان از ظلم ! ، گرفتاری در اثر ظلم و ستم ،
-
حسن خلقت شهره در اخلاقها ، رفتارها
در بیانت بند می آید زبان ناطقان
قامت مدحت کجا و خلعت گفتارها
بال رفتن تا حریمت را ندارد این قلم
قاب قوسینت کجا و مرغک پندارها
طفل ابجد خوان تو سلمان سیصد ساله است
استوار مکتب ایثار تو عمارها
تا نفس داریم و تا خورشید می تابد به خاک
دل به عشق بی زوالت می کند اقرارها
پای بوسی تو عزت داده ما را اینچنین
گل نباشد کس نمی آید سراغ خارها
کی رود از خاطرتم یادت که در روز ازل
کنده اند اسم تو را بر سنگ دل حجارها
داغ تو در سینه ی ما هست چون خاک تواییم
لاله کی روییده در آغوش شوره زارها
گل که منسوب تو گردد رنگ و بویش می دهند
شاهد حرفم گلاب و شیشه ی عطارها
وقت رزمت آنچنانی که میان کارزار
رو به تو آرند وقت خستگی کرارها
ای که با خون دلت پرورده ایی اسلام را
چشم واکن که نهالت داده اکنون بارها
سنگ می خوردی و می گفتی که ایمان آورید
کس ندیده از رسولی اینچنین ایثارها
با عیادت از کسی که بارها آزرده ات
روح ایمان را دمیدی بر دل بیمارها
خم به ابرویت نیاوردی در این بیست و سه سال
بر سرت گرچه بلا بارید چون رگبارها
رفتی و داغ تو پشت دین رحمت را شکست
جان به لب شد از غمت ، شهرت مدینه ، بارها
تا که چشمت بسته شده ای قافله سالار عشق
رم نمودند عده ای و پاره شد افسارها
آنقدر گویم پس از تو میخ در هم خون گریست
ناله ها برخواست بعدت از در و دیوارها