
ای با من و پنهان چو دل از دل سلامت می کنم
تو کعبهای هر جا روم قصد مقامت می کنم
هر جا که هستی حاضری از دور در ما ناظری
شب خانه روشن می شود چون یاد نامت می کنم
گه چون کبوتر پرزنان آهنگ بامت می کنم
گر غایبی هر دم چرا آسیب بر دل می زنم
ور حاضری پس من چرا در سینه دامت می کنم
دوری به تن لیک از دلم اندر دل تو روزنیست
زان روزن دزدیده من چون مه پیامت می کنم
ای آفتاب از دور تو بر ما فرستی نور تو
ای جان هر مهجور تو جان را غلامت می کنم
من آینه دل را ز تو این جا صقالی می دهم
من گوش خود را دفتر لطف کلامت می کنم
در گوش تو در هوش تو و اندر دل پرجوش تو
اینها چه باشد تو منی وین وصف عامت می کنم
ای دل نه اندر ماجرا می گفت آن دلبر تو را
هر چند از تو کم شود از خود تمامت می کنم
ای چاره در من چاره گر حیران شو و نظاره گر
بنگر کز این جمله صور این دم کدامت می کنم
گه راست مانند الف گه کژ چو حرف مختلف
یک لحظه پخته می شوی یک لحظه خامت می کنم
گر سالها ره می روی چون مهرهای در دست من
چیزی که رامش می کنی زان چیز رامت می کنم
ای شه حسام الدین حسن می گوی با جانان که من
جان را غلاف معرفت بهر حسامت می کنم

تلخ سخنها !
مرا عقیق تو باید شکر چه سود کند
مسلمانان مرا وقتی دلی بود
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
یار مفروش بدنیا
من ترک خاک بوسی این در نمیکنم
من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
همه را بیازمودم ز تو خوشترم نیامد
دلیل حبس یوسف پاکی اش بود
گفتگو آیین درویشی نبود
... ای دل چه اندیشیده ای ...
... امروز دیدم یار را آن رونق هر کار را
... هدایای سوخته ... !
... یــــــارم .... !
... دل حرم خداست ...
... نعمت خدا و زیبایی ...
... خدای زیبا و دوستدار زیبایی
... گل عزیز است ...
... آرش کمانگیـــر
... مکن بیگانگی با ما ...
... جانا به غریبستان چندین به چه میمانی
... در دل شب خبر از عالم جانم کردند
... نفسم گرفت از این شهر ...

ضرورت توزیع ثروت و قدرت
مسلمانان مرا وقتی دلی بود
دوست را چندان قوت مده که اگر دشمنی کند تواند
مرا عقیق تو باید شکر چه سود کند
حکایتی از گلستان سعدی
تجلی ...
طبیعت غالب
سیمای افشاگــــر ... !
فکر با صدای بلند ... !
روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست
شمس و مولانا (01 )
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
تحقق دعا
یار مفروش بدنیا
آزادی (رهایی از بیگانه ها)
من ترک خاک بوسی این در نمیکنم
من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
جوانمردی با مولا علی تمام است !
توحید عارفان
توحید,سرّ معارف و مایه دین
ما نیز مقصریم !
نكاتی باریكتر از مو !
تفسیر سوره نساء.كشف الأسرار و عُدة الأبرار (165)
قیامت , همانندی روی ها و دلها
دل گپی بی خود ...
شادم چون تو خواستى نه من !
یک نگاه دیگر به شرک
سلام دزد مگیر و متاع دیو مخواه
تفسیر سوره نساء.كشف الأسرار و عُدة الأبرار (164)
همسایگان قرآنی !
راز آب !
غیرت معرفت
از کلام مولا امیرالمومنین (ع)
پل و پول (و رابطه مستقیم بین این و آن در دنیا و آخرت)
زخم زبان و اثرات مخرّب آن
زبان سیاست و سیاست زبان
جواب این پرسش هاراتو نمی دانی!
سنی و یا شیعه ؟! مصاحبه با آقای محمود زارع
ابوذر , راستگوترین صحابی
سگ وفادار و عابد بی حیاء
اجتهاد در برابر نص
تفسیر سوره نساء.كشف الأسرار و عُدة الأبرار (163)
لن ترانی و سه نگاه متفاوت !!
خاندانی که همه وزیر بودند !
هر چیزی به نسبت مقیاس معنی یافته و اندازه میشود
راه بزرگان نارفته , حال بزرگان خواهى ؟!!
سکون مفلس یا حصار روئین افلاس
طیّار بی پر و سیّار بی پا ...
مولوی رافضی !؟!
قاعده و میزان سنجش حاکمان ( لوح گویا )
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: شعر، پنهان، ناظر، آهنگ، آشنا، مه، لطف،
- لینکهای مرتبط: تلخ سخنها ! ، مرا عقیق تو باید شکر چه سود کند ،
-