ابو امامه باهلى میگوید: رسول خدا صلى الله علیه وآله ذکرى از دجال کرد.
ام شریک گفت: یا رسول الله (صلى الله علیه وآله) در چنین روزى مسلمین در کجایند؟
فرمود: در بیت المقدس ( دجال؟) خروج میکند که آن ها را محاصره کند در آن روز مرد صالح و نیکوکارى امام مسلمین است به او میگویند:
براى ما نماز صبح را بجا بیاور، موقعى که تکبیره الاحرام را گفت و داخل نماز شد عیسى بن مریم نازل میشود وقتى که آن مرد عیسى را مى بیند عیسى او را میشناسد، آن مرد جلو میاید پس عیسى علیه السلام دست خود را بین دو کتف او نهاده به او مى گوید:
براى ما نماز بجا بیاور زیرا که اقامه براى تو گفته شده، پس عیسى علیه السلام به او اقتدا کرده پشت سر او نماز مى گذارد.
آنگاه میگویند: درب را بگشائید.
آنچنانکه قلع و سرب در آتش آب میشوند یا آن چنانکه نمک در آب، آب شود، پس فرار میکند وعیسى میگوید: من باید بتو ضربتى بزنم که آن ضربت فوت شدنى نیست، پس او را گرفته و بقتل میرساند.
غیراز فرقد که از درخت یهود است و گویا نمیشود هیچ چیزى از مخلوقات خدا نیست که یکنفر یهودى آن را پناه گاه خود قرار دهد مگر اینکه خدا آن را گویا میکند تا بگوید:
اى بنده مسلمان خدا، این کسیکه مرا پناهگاه خود قرار داده یهودى است او را بقتل برسان.
( پس رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود: ) عیسى علیه السلام در میان امت من حاکم وامام عادلى است، عیسى علیه السلام صلیب ( چوبه دار) را میکوبد و نابود میکند. خوک را میکشد، جزیه را از بین میبرد، صدقه را ترک خواهد کرد.
(در آن زمان )
گرگ مزاحم گوسفند نمیشود،
بغض و دشمنى بر طرف میشود،
اذیت و درندگى هر حیوانى بطورى از بین میرود که اگر طفل نوزادى انگشت خود را در دهانه کندوى عسل بگذارد زنبور او را ضررى نمیرساند،
شیر، بچه را ملاقات میکند ولى ضررى باو نمیرساند،
شیر درنده در میان شتران چون سگى است که آن ها را نگهبانى کند،
گرگ دربین گوسفندان نظیر سگ گله خواهد بود،
زمین مملو از مسلمین میشود،
سلطنت کفار گرفته خواهد شد، سلطنتى براى غیر از اسلام نیست،
زمین چون سفره نقره میشود،
زمین گیاهان خود را آن طور میرویاند که در زمان آدم علیه السلام بوده،
چند نفر که بدور یک گرده نان جمع شوند ( واز آن بخورند ) همه آن ها را سیر میکند،
یک عدد انار را که چند نفر بخورند آن ها را سیر میکند،
( قیمت ) گاو چنین و چنان ( ارزان ) میشود ( قیمت ) اسب چند درهمى خواهد شد.
باب 187
کعب میگوید: عیسى بن مریم، نزدیک پل سفیدى که جنب دروازه دمشق است نزول میکند درحالتى که قطعه ابرى او را حمل میکند و دو دست خود را بر کتف دو ملک نهاده و دو ریطه با آن حضرت است که یکى از آن ها را پوشیده و دیگرى را نپوشیده و موقعى که سر خود را بزیر مى اندازد شیئى شبیه به لولو از آن میچکد.
پس ملت یهود نزد آن حضرت آمده میگویند ما اصحاب تو هستیم،
آن بزرگوار مى گوید: دروغ میگوئید،
سپس نصارا خدمت او آمده مى گویند: ما یاران توایم،
میفرماید: دروغ مى گوئید، بلکه اصحاب من مهاجرینى هستند که باقیمانده اصحاب جنگ و جهادند.
بعد از آن مى آید در مجمع مسلمین ومى بیند که آن ها با خلیفه خود نماز میخوانند، عیسى عقب میماند که به او اقتدا کند، خلیفه مسلمین به عیسى مى گوید: جلو بایست تا بتو اقتدا کنیم.
میگوید: نه، شما با اصحاب خود نماز بگذار زیرا که خدا از تو راضى است، من براى اینکه وزیر باشم فرستاده شده ام نه براى اینکه امیر باشم.
آنگاه خلیفه مهاجرین با یاران خود فقط یکمرتبه دو رکعت نماز میخوانند وعیسى علیه السلام هم در میان آن ها است.
و در حدیث دیگر است که حذیفه بن یمان از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت کرده که فرمود:
عیسى علیه السلام نزول میکند و مردم به او خوش آمد گفته از آمدن او خوشوقت میشوند زیرا که عیسى علیه السلام حدیث رسول خدا را تصدیق میکند، آنگاه بموذن مى گوید نماز را اقامه کن، مردم بعیسى میگویند جلو بایست تا ما بتو اقتدا کنیم، در جواب آن ها مى گوید، شما بروید و با امام خود نماز بخوانید زیرا که او نیکو امامى است، مسلمین با امام خود نماز میگذارند و عیسى بن مریم هم بان حضرت اقتدا میکند.
فصل 12
على بن الحسین علیه السلام بر عمر بن عبد العزیز وارد شد وعده اى از رجال هم در آنجا بودند، همینکه آنحضرت از آن جا تشریف بردند عمر بن عبد العزیز باهل مجلس گفت: شریفترین مردم کیست؟
گفتند: ایها الامیر شما خانواده شریفترین مردم هستید زیرا که در زمان جاهلیت شما با شرافت بوده اید ودر زمان اسلام هم داراى مقام سلطنت میباشید .
گفت: بخدا قسم که نه چنین است، بلکه شریفترین مردم همین آقائى بود که الان از نزد ما رفت، زیرا شریفترین اشخاص آنکسى است که مردم دوست داشته باشند از او باشند و او دوست نداشته باشد که از کسى باشد واین موضوع شرح حال این مولا است.
" الملاحم والفتن ؛ سید على بن موسى ابن طاووس "































































شرح رساله معرفت نجم الدین (10)
عدالت آبادکننده شهرها و سپر کشور
شرحی بر گلشن راز لاهیجی (6)
مولا علی (ع) و دوستی و نجات
شرحی بر گلشن راز لاهیجی (5)
وقایع عصر ظهور (خسف بیدا)
شرح رساله معرفت نجم الدین (9)
شرح رساله معرفت نجم الدین (8)
مردم بحاکمان شبیه ترند تا بپدران
شرح رساله معرفت نجم الدین (7)
ترجیح مولا علی (ع) در امر ستم بر مردم و غصب مال آنان چیست؟
شرح رساله معرفت نجم الدین (6)
برای كشتن تو نیزه هم فراوان است
شرح رساله معرفت نجم الدین (5)
سوء استفاده از قدرت و ستم بر مردم موجب زوال حکومت میشود
شرح رساله معرفت نجم الدین (4)
رفع مصیبت و بلا با شاد کردن مردم
نوای دلنشین یا مولا یا حیدر +دانلود
شرحی بر گلشن راز لاهیجی (4)
شرح رساله معرفت نجم الدین (3)
شرحی بر گلشن راز لاهیجی (3)
آوای غریبی یار و نوای لالایی برای مادر با صدای اکبر رستگار + دانلود
کجاست عزیز کننده اولیاء ؟!
شرح رساله معرفت نجم الدین (2)
مکافات عمل (نتیجه آزار حیوان)
شرح رساله معرفت نجم الدین (1)
منتخبی از ابیات صائب تبریزی
امام زمان(عج) مردم را از مال و نعمت بی نیاز میکند
شرحی بر گلشن راز لاهیجی (2)
یادی از یاس خوشبوی محمدی (ص)
امام موسی صدر و راه هدایت
رساله تشویق السالکین مجلسی(2)
ابیاتی از صائب تبریزی
شرحی بر گلشن راز لاهیجی (1)
بیعت فقط برای خداست
رساله نور وحدت خواجه حوراء (2)
مولا علی (ع) و راویان حدیث
امام موسی صدر و زنان مقتدر
رساله تشویق السالکین مجلسی(1)
مکافات عمل (انتقام برادر مقتول از قاتل)
امام خمینی و مسئولیتهاى روحانیت
رساله نور وحدت خواجه حوراء (1)
آیین رهروان در سیر و سلوک (10)
مرحوم امام خمینی و نظراتش
رواج الفت و امنیت و دوستی با ظهور مهدی (عج)
امام علی(ع)و مصرف كردن مال
مکافات عمل (كشته شدن طمعكاران قاتل)
شرح دو بیت از مثنوی (لاهیجی)
تنها عملی که خدا می پذیرد
نیمه شعبان تمامت انتظار رو بپایان ماست
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
اون مباحث روزگار رهایی جالبتر کاملتر و خیلی آدمو با آقا همراه میکنه
وفقکم الله
خلاصه ذکر هست و تذکره و گاه بی اختیار ...